بسیجی نام جانوری پشمالو و دوپا از راستهی ساندیسخواران میباشد که در اواخر قرن چهارده هجری در فلات ایران میزیسته است.
بسیجیها مفتخورترین جانوران خشکی بودهاند. قـــوت اصلی آنان ساندیس و کیک بوده که اغلب از محل پایگاه بسیج مسجد محل، آن را تهیه مینمودهاند. صورت این جانور از لحظهی پیوستن به کلونی بسیج، دچار رویش کُرک و در مراحل بعدی، دچار پوشش کثیفی از مو میشده است. این پوشش که اغلب به شکل اِستپ بوده، ریش نامیده میشده است.
همچنین ترشح زیاد عرق بدبو از مشخصات این جانور بوده. بسیاری از محققان براین باورند که وجود اندامی به نام چفیه، عاملی جهت پاک کردن عرق از نقاط مختلف بدن بسیجیها بوده است.
سنگینترین نوع این جانور،از نوع فیروزآبادی آن بوده که محققان وزن 2تُن را برای این تیره از بسیجیها تـخمین زدهاند.
فسیلهای به جای مانده از عظما که سردستهی این جانوران بوده، ثابت میکند این موجودات از اواسط عمر خود به مصرف افیون روی میآوردهاند.
پوشش ظاهری این جانوران، شامل پیراهن کثیفی به رنگ آبی شُل بوده که معمولاً انتهای آن روی رانهای این جانور قرار میگرفته است. جوراب رنگ روشن و صندل مشکی هم پوششی برای پای این جانوران در فصول مختلف سال بوده است.
آثار کشف شده از دیوار غارهای کهریزک، نشان دهندهی آن است که بسیجیها، وحشیترین موجودات در اکوسیستم زمان حیات خود بودهاند. اما کتیبهی به جای مانده از اواخر قرن چهاردهم هجری بیان کنندهی این حقیقت است که این موجودات وحشی، سرانجام توسط انسانهایی از هـمان سرزمین از بین رفتهاند.
اسماعیل، ملقب به اسـمایلی، همین فردی که در تصویر زیر ملاحظه میکنید، از حامیان اصلی اغتشاشات در فضای سایبـری و نـمونهی زندهی حـمایت مستقیم آمریکا از سران فتنه میباشد. با دقت به حالت دستان او نگاه کنید. قضاوت با شما...
صد و چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر با معرفی استودیوهای برتر در بخش فیلمهای تخصصی، به کار خود پایان داد.
در بخش تولید محتوای پـــورن، استودیو شهوت گُساران شرق بخاطر فیلم محافظان ماتحت، مفتخر به دریافت جایزهی آلـت بلورین شد. همچنین از خانهی فیلم آلـــت گسیختگان فرج محور و ماتحت قطوران سَماء ( کــون کلفت آسمان سابق ) بخاطر فیلمهای جوجوت رو بخورم الهی و کـاندوم من زیر درخت آلبالو گم شده، تقدیر بعمل آمد.
در این مراسم از مجسمهی داگی استایل ِ مرحوم آیلار دیانتی، مادر پــورن ایران نیز پرده برداری شد.
من از همینجا اعلام میکنم اگه کسی صبح در حیاط خونهش رو باز کرد و از بالای چارچوب یه شیشه نوشابه مشکی ریخت رو لباسش و سرتاپاش رو گُه گرفت، بدونه کار من نبوده. چون من اصلاً امشب نرفتم بیرون که بخوام ساندویچ بخورم و نوشابهم رو بذارم بالای چارچوب در حیاط یه مجتمع!
خدایا مُردیم از بیسوژهگی. جون مادرت این عظما رو بکن زیر خاک، ملت چار نا جوک جدید بسازن یکم بخندیم. حالا از جنتی زیرمیزی میگیری اون یه بحث دیگهاست...
سهتا پشه رو دیوار حموم بودن، حمله کردم و دوتاشون رو کُشتم. اون یکی که زنده موند فرار کرد رفت تو هواکش. حالا نمیدونم خودکشی کرده یا رفته بقیهشون رو خبر کنه، شب بریزن سرم... خیلی اضطراب دارم...